«دوری فیکلین» شخصیت اصلی داستان است. او و خانواده‌اش روزی برای تفریح به بیرون می‌روند که صاعقه به او برخورد می‌کند؛ هرچند او بعد از این حادثه زنده ماند اما ممکن بود که برای همیشه فلج شود؛ بنابراین این صاعقه جرقه امیدی را در وجودش روشن کرد و تحولی عمیق در زندگیش ایجاد کرد. او معتقد بود که همه شکست‌های زندگی (طلاق.مرگ عزیزان و …) مانند صاعقه‌ای هستند تا به خودمان تکانی بدهیم و به درون خود نگاهی بیندازیم و از خود بپرسیم که چه درسی باید از آن بگیریم. او با شناخت افکار و تمرکز بر افکار سازنده و مثبت و از بین بردن افکار مخرب و منفی توانست به موفقیت برسد. او برای موفقیت از دیگران الهام می‌گرفت و در خودش انگیزه ایجاد می‌کرد. گام‌هایی برای رسیدن به هدفش تعیین می‌کرد و وظایف و فعالیت‌های خود را نیز مشخص می‌کرد تا به اهداف خود برسد.