20%تخفیف

قیمت 182,400 تومان

نمایشگر تمام صفحه محتوا

3 عدد در انبار

اشتراک 0دیدگاه 148 بازدید

چند تیر به پهلوی سارا فرو رفت در عملیات قبلی؟ این دفعه نمیگذارم راه می افتیم به سمت لب شط. همه دارند خداحافظی میکنند.
ما درست هفتاد و دو غواص بودیم یک نفرمان دم آمدن کم شد. خمپاره خورد جلوی پایش هر تکه اش یک طرف افتاد ندیدم. سرم را برگرداندم؛ اما وسط شقایق های وحشی جوی خون راه افتاد. چشمهای سارا را هم گرفتم که نبیند. بعد از آن همان شب پنجم دی همان شبی که ماه پیدایش نبود و اروند داشت برایش گریبان چاک میداد زدیم به آب اول من رفتم. چادر گل گلی سارا روی آب را پر از نیلوفر کرده بود. هیچ نبود.
همه رفته بودند سر خورشیدی ها مثل سرنیزه بود. آرام و بی سرو صدا رفتیم قرار بود صدایمان درنیاید؛ اما نه آن قدر که یا زهرا هم نگوییم یحیی سرش را آورده بود بیرون آب که فقط بگوید یا زهرا بگوید که آب مهریه زهراست. فقط میخواست این را به اروند یادآوری کند. سعید هم دیده بود خون آن جوان را که توی آب شره میکرد. انگار کن شاهرگش را زده بودند وقت ذبح اصلاً او اسماعیل چه کسی بود؟

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خون دریا”
لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید