
روز سوم خرداد ۱۳۲۵ در روستایی به نام «بوته مرده» از توابع شهری به نام فریمان (در شمال شرق ایران) به دنیا آمد. مثل تمام روستاییان قدیم که امکانات کمی داشتند، بابانظر قصهی ما هم تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواند. قبل از انقلاب، کشتیگیر معروفی بود…
قیمت 45,000 تومان
موجود
روز سوم خرداد ۱۳۲۵ در روستایی به نام «بوته مرده» از توابع شهری به نام فریمان (در شمال شرق ایران) به دنیا آمد. مثل تمام روستاییان قدیم که امکانات کمی داشتند، بابانظر قصهی ما هم تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواند. قبل از انقلاب، کشتیگیر معروفی بود. حتی چند مقام استانی و کشوری هم به دست آورد. سال ۱۳۵۷، برای حفاظت از انقلابی که آرزویش را داشت، تفنگ به دست گرفت. بعد هم برای مقابله با ضدانقلاب راهی کردستان، گنبد و سیستان و بلوچستان شد. با شروع جنگ، مشتاقانه به سوی جنوب کشور شتافت. در جنگ فرماندهی گردان، فرماندهی محور و مسؤول عملیات لشکر بچههای خراسان شد. حتی غیررسمی، جانشین لشکر هم بود. وقتی جنگ تمام شد، بابانظر ۱۶۰ ترکش توپ و خمپاره در بدن داشت! در جراحیهای مختلف بر روی بدنش، ۵۷ تا از این ترکشها را از بدنش خارج میکنند. بنابراین، با یک حساب و کتاب ساده، میشود فهمید که باز هم حدود ۱۰۳ ترکش در بدن داشت. شریفی و ابراهیمی از دوستان بسیار صمیمیاش بودند که در کتاب، دربارهی آنها بیشتر میخوانید. آن دو در عملیات کربلای پنج شهید شدند. جالب این که موقع خاکسپاری، یک قبر وسط آنها خالی ماند که هیچ کس دلیلش را نفهمید…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.