30%تخفیف

زینب کمایی دختر چهارده ساله‌ای است که در تلاش برای اسلام و انقلاب می‌تواند الگوی تمام اقشار و افراد قرار گیرد. او فرزند ششم از یک خانواده پرجمعیت آبادانی است.

قیمت 62,300 تومان

نمایشگر تمام صفحه محتوا

موجود

اشتراک 1دیدگاه 70 بازدید

زینب کمایی دختر چهارده ساله‌ای است که در تلاش برای اسلام و انقلاب می‌تواند الگوی تمام اقشار و افراد قرار گیرد. او فرزند ششم از یک خانواده پرجمعیت آبادانی است. پدر او در شرکت نفت مشغول به کار است. با شروع جنگ تحمیلی خانواده کمایی همچون بسیاری خانواده به ناچار مجبور به مهاجرت می‌شوند. زینب با وجود سن کم در کنار دیگر دختران آبادانی به امداد و پرستاری از مجروحان جنگ می‌پردازد. پس از مهاجرت خانواده به شاهین شهر، این دختر نوجوان احساس می‌کند در این شهر که فضای مذهبی و انقلابی آن ضعیف است به کار و فعالیت فرهنگی نیاز دارد. او در مدرسه، بسیج و نماز جمعه مشغول به فعالیت می‌شود. مرور دستنوشته‌ها و خاطرات این بانوی جوان از زبان دوستانش نشان می‌دهد که او گام نخست در زمینه رشد فرهنگی و معنوی دیگران را در خودسازی خود می‌دانسته است. نمونه بارز حلول روح ایمان در وجود این بانوی بزرگوار را می‌توان در تغییر نام او دید. او که شیفته شخصیت‌های بزرگ دین است و خود را پیرو راه آنان می‌داند تصمیم می‌گیرد نام خود را از میترا به زینب تغییر دهد تا زینب وار به ترویج مکتب حسینی بپردازد. سرانجام زینب کمایی بسیار زود جواب نیایش‌ها و مجاهدت‌های خود را می‌گیرد و به مقام شهادت می‌رسد. این بانوی جوان در هنگام بازگشت از نماز جماعت به دست منافقان کوردل مظلومانه شهید می‌شود. در این خلاصه کتاب تلاش داشتیم نشان دهیم یک نوجوان دختر اگر هدف خود را امر والایی قرار دهد و در راه آن بی‌چشم داشت بکوشد مسبب چنان تغییرات بزرگی خواهد بود که هدف بزرگترین دشمنان این خاک و دین قرار می‌گیرد.

در ادامه برشی از کتاب «من میترا نیستم» را می‌خوانید:

وقتی در گلزار شهدا شروع به دفن شهدا کردند، با تعجب متوجه شدم که قبر زینب زیر یک درخت کاج روبه روی قبر حمید یوسفیان است تازه فهمیدم که تعبیر خواب مادر حمید چه بود؛ آشنایی که صندوق صندوق میوه می آورد؛ آن آشنا زینب بود. مادرم که درخت کاج را دید به سینه اش کوفت و گفت: «کبری به خدا چند بار خواب دیدم که زینب دستم رو میگیره و زیر درخت کاج میبره.» یک میوه کاج برداشتم. باید این میوه را کنار هفت میوه ای که زینب جمع کرده بود میگذاشتم تا کامل شود. کسانی که برای تشییع آمده بودند، دور قبر زینب می آمدند و سؤال می کردند این دختر کجا شهید شده؟ تو عملیات فتح المبین بوده؟ من هم با سربلندی جواب میدادم به دست منافقین شهید شده…

1 دیدگاه برای کتاب من میترا نیستم

  1. زینب

    برای کسانی که باشهدان خانم آشنا نیستن، این کتاب واقعا پیشنهاد میشه
    این کتاب زندگی نامه یک شهیده ی نوجوان است که زندگی او پس از شروع جنگ را شرح میدهد

دیدگاه خود را بنویسید
لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید