راویِ این کتاب نورا، دختر نوجوانی است به نام نورا.
نورا شیطنتهای خاص خودش را دارد سر به سر خواهر بزرگترش میگذارد،
گاه کارهایش مورد تذکر خانواده قرار میگیرد، گاه معصوم و مهربان است و گاه خطا میکند؛ مثل همهی آدمها…
یکی از کارهای یواشکیِ نورا استفاده از لپتاپ خواهر بزرگترش است
در همین استفادههای یواشکی است که اتفاقی میافتد و چالش بزرگی برای نورا پیش میآید…
نورای نوجوان مجبور میشود کار مهم و بزرگی را به عهده گیرد باز هم یواشکی و به تنهایی…
همین اتفاق و همین کار است که نورا را با داستان زندگی شهید حسین همدانی آشنا میکند.
و از یک جایی به بعد، نورا در کنار روایت چالشها و قصهی زندگی خودش، به روایت داستان زندگی حسین همدانی نیز میپردازد
با لحنی جذاب که برای مخاطب نوجوان ملموس است.
مخاطب میتواند از سالهای کودکی و نوجوانی شهید حسین همدانی بخواند،
سالهای جوانی و ازدواج و صاحب فرزند شدن او را. سالهای جنگ و انقلاب را…
همهی اینها با روایت شیرینِ نورای نوجوان پیش میرود،
روایتی که به دلیل همان شیطنتها گاه، قدری هم به سمت طنز پیش میرود و اینها مخاطب را به خوبی همراه میکند با کتاب؛
حتی در بخشهایی که راوی به واسطهی خواندن چیزهایی که بزرگتر از سنش سالش است،
یا خواندن صحنههای غمانگیزی از یک جنگ یا زندگی؛ غصهدار میشود
و فکر میکند که دیگر ادامه دادنِ کاری که پیش گرفته برایش سخت است؛
مخاطب همراهش خواهد بود و با نورا و داستان زندگی شهید همدانی همذاتپنداری خواهد کرد.
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.