
«سربدار» زندگینامه داستانی شهید محمّد فرومندی، نوشته داوود امیریان (-۱۳۴۹) نویسنده ایرانی است. امیریان بیشتر به خاطر نوشتن رمانهای نوجوانان در زمینه دفاع مقدس شهرت دارد. فرومندی جوان روستایی اهل اسفراین بود که در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شد و در علمیات متعددی شرکت داشت.
قیمت 63,000 تومان
موجود
«سربدار» زندگینامه داستانی شهید محمّد فرومندی، نوشته داوود امیریان (-۱۳۴۹) نویسنده ایرانی است. امیریان بیشتر به خاطر نوشتن رمانهای نوجوانان در زمینه دفاع مقدس شهرت دارد. فرومندی جوان روستایی اهل اسفراین بود که در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شد و در علمیات متعددی شرکت داشت. در بخشی از کتاب میخوانیم: دهها اسیر ایرانی، دست و پا بسته، بعضیها مجروح و غرقابهٔ خون روی زمین افتاده و از درد پیچ و تاب می خورند. سربازان عراقی مست و لایعقل گرد آنها میچرخند. هر از گاهی با لگد و قنداق سلاحشان، بر سر و سینه و پهلوی اسرای ایرانی میکوبند. ژنرال عبدالله ماجد قبطانی قد بلند و تنومند، با عینک دودی به چشم، لباس کماندویی بر تن و کلاه برهٔ سرخ بر سر، پوزخند زنان شاهد آزار و اذیت اسراست. او آستینهای پیراهناش را تا بالای آرنج تا کرده است. سبیل پرپشتی دارد و ردّ یک زخم کهنه بر پیشانیاش دیده میشود. ژنرال بر صورت یک اسیر نوجوان آب دهان میاندازد. کف پوتیناش را بر صورت یک اسیر پیر فشار میدهد. ژنرال رو به سربازان مست عراقی با لحنی خالی از عطوفت انسانی. ژنرال: میخواهم صدای ترکیدن سرهایشان را بشنوم! سربازان عراقی هلهله میکنند. میرقصند و در همان حال اسرا را روی زمین میخوابانند. یک تانک با سر و صدا در حالی که دود از اگزوزش بیرون میزند به اسرا نزدیک میشود. سربازان عراقی، بیرحمانه و با خندههای حیوانی هلهله میکنند. ژنرال مشروب مینوشد و از ته دل میخندد. یک افسر از دریچهٔ برجک تانک تا کمر بیرون میآید. خندهکنان به ژنرال نگاه میکند. منتظر اشارهٔ ژنرال است. ژنرال انگشت شصت دست راستش را به طرف زمین میگیرد. افسر سلام نظامی میدهد. دهان باز میکند تا دستور حرکت بدهد که ناگهان تکان سختی میخورد. از پشت افسر میبینیم که بر پس کلّه او یک سوراخ باز شده و کمکم خون از آن میجوشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.