0دیدگاه
84 بازدید
اشتراک
لینک کوتاه :
https://ketabestanmarefat.ir/?p=12741
با دوربین میتوانستم پرواز کنم. لابهلای مرغهای دریا اوج بگیرم و بعد ناغافل شیرجه بزنم سمت ماهیهای کوچک فرز. یا توی نخلستان با بلبل خرما، شیره رطبها را بمکم و زیر سایه پیشها چرت بزنم یا بروم توی نیزار و با سنجاقکهای رنگی حرف بزنم و بگویم هر وقت خزال دلش از امه گرفت و رفت لب شط و خواست پاهای حنابستهاش را توی آب بزند و دلش را خالی کند، روی شانههایش بنشینند و دلداریاش بدهند.
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.