منطقه منطبق با مشتری "ایران"
مشاهده سبد خرید “حسین آقا یکی بود” به سبد خرید شما افزوده شد.
30%تخفیف

لینک کوتاه :
https://ketabestanmarefat.ir/?p=14058
«زینب جان، ما مجبورت نمیکنیم. خوب فکرهات رو بکن. طاقت داری احمد بره سوریه، زبونم لال، شهید بشه؛ یا جانباز بشه؟ تو قراره باهاش زندگی کنی؛ طاقتش رو داری؟!»
خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان، از زبان همسر و دخترعموی شهید، زینب مکیان است. بانویی که وقتی همسرش را به خدا هدیه کرد، فقط ۱۷ سال داشت. خاطرات از شهیدی که پس از کشوقوسهای فراوان در زندگی، تصمیمی تعجببرانگیز میگیرد و…
لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید
موارد مرتبط
شهید عزیز
بدون امتیاز
0 رای
55,000 38,500 تومان
من زینبی ام
بدون امتیاز
0 رای
10,000 7,000 تومان
مهمان خانۀ بیوه های جوان
بدون امتیاز
0 رای
225,000 157,500 تومان
مقاومت زینبیه
بدون امتیاز
0 رای
200,000 140,000 تومان
در محضر کلنل
بدون امتیاز
0 رای
60,000 42,000 تومان
دردانه کرمان
بدون امتیاز
0 رای
95,000 66,500 تومان
نهان خانه
بدون امتیاز
0 رای
90,000 63,000 تومان
مردی که خواب نمی دید
بدون امتیاز
0 رای
60,000 42,000 تومان
اینجا سوریه است
بدون امتیاز
0 رای
220,000 154,000 تومان
اشک حوا
بدون امتیاز
0 رای
185,000 129,500 تومان
درد بودن
بدون امتیاز
0 رای
65,000 45,500 تومان
من در رقه بودم
بدون امتیاز
0 رای
149,000 104,300 تومان
اثریا
بدون امتیاز
0 رای
75,000 52,500 تومان
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.