20%تخفیف

لینک کوتاه :
https://ketabestanmarefat.ir/?p=22060
روزگاری بوده است که آینههای پی درپی روزهای سرد زمین را در تابش خورشیدهای مکرر غرقه میکردند،
اما چیزی نمی گذرد که آینهها یک یک شکست میگیرند و یاد خورشید در خردههای آینده بر زمین می ماند؛
چیزی نمیگذرد که در نبود آینهها خورشید فراموش میشود و روی در خفا میکند؛
چیزی نمیگذرد که لاجرم تنها راه ما به خورشید از این پارههای آینه راست میشود.
«به مجنون گفتم زنده بمان؛ کتاب همت» روایتهایی است دربارهٔ محمد ابراهیم همت؛ از چشم کسانی که او را دیدهاند.
لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید
موارد مرتبط
جهان آرا
بدون امتیاز
0 رای
66,000 52,800 تومان
آرام جان
بدون امتیاز
0 رای
100,000 80,000 تومان
سرباز کوچک امام
بدون امتیاز
0 رای
185,000 148,000 تومان
اصحاب آخرالزمانی
بدون امتیاز
0 رای
45,000 36,000 تومان
قاب های روی دیوار
بدون امتیاز
0 رای
190,000 152,000 تومان
زندان موصل
بدون امتیاز
0 رای
110,000 88,000 تومان
ما زنده ایم
بدون امتیاز
0 رای
180,000 144,000 تومان
اینجا مرکز دنیاست
بدون امتیاز
0 رای
185,000 148,000 تومان
کوچه باغ انار به ماندنم عادت نکن
بدون امتیاز
0 رای
60,000 48,000 تومان
روزهای لاجوردی
بدون امتیاز
0 رای
100,000 80,000 تومان
دیپورت
بدون امتیاز
0 رای
85,000 68,000 تومان
بوسه بر دار
بدون امتیاز
0 رای
10,000 8,000 تومان
شیار 143
بدون امتیاز
0 رای
50,000 40,000 تومان
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.