0دیدگاه
137 بازدید
اشتراک
لینک کوتاه :
https://ketabestanmarefat.ir/?p=22747
دیما این روزها خودش را بیش از هر زمان دیگری در گرداب حوادث و افکار گوناگون در حال دست و پا زدن میبیند
امید قرار بود بیاید تا بار دیما ر ا سبک ،کند، اما انگار حضورش باری شده است روی دوش او
او قرار بود امید باشد برای روزهای بدون عابس،
اما دیما هر چه تقلا می کند گام هایش کنار گامهای محکم و بلند امید قرار نمی گیرد و روزگار مدام سنگی مقابل راه شان می اندازد.
او حس میکند این بار هم برای بلند شدن و قدم برداشتن نیاز به نگاه و دستهای .
عابس دارد، اما آیا عابس … هنوز هم می بیند او را؟
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.