کتاب عوضی داستان انسان مدرن در جامعه مدرن شهری است.
عوضی داستان هویت است و میتواند با درجهای کمتر یا بیشتر داستان همه ما باشد. عوضی داستان مردی است که همهکس است و هیچکس نیست. مردی که با روایت خودش، با همه عوضی گرفته میشود یا اصلا بهجا آورده نمیشود، چون چهرهای معمولی دارد.عوضی روایت بحران هویت است؛
راوی داستان مردی بدون نام و هویت مشخص، چنان طنزآمیز وضعیت کنونی انسان معاصر را به تصویر میکشد که شاید خواننده با خود بیاندیشد که همه چیز بهکلی غیرواقعی مینماید،
اما عمه پدربزرگ راوی (احتمالاً) تنها کسی است که او را میشناسد و با کس دیگری اشتباه نمیگیرد؛
راوی داستان مداوم یا بهدنبال خودش میگردد یا قصد دارد خودِ واقعی یا آنچه را فکر میکند که هست،
به دیگران ثابت کند، تلاشی که در آن هیچ توفیقی نمییابد و در برخورد با هر آدم تازهای هویتی جدید مییابد تا آنجا که خواننده ممکن است بپرسد که قهرمان داستان اصلاً وجود خارجی دارد یا نه؟
عوضی طنز ظریفی دارد که هم خندهدار بهنظر میرسد و هم غمانگیز و اضطرابآور.
گویا ژوئل اگلوف میخواهد بگوید که ما در عصری زندگی میکنیم که آدمها همه شبیه هم هستند و هویت مستقلی ندارد، چرا که آن را به هر دلیلی، از دست دادهاند.
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.