
فوده در برنامهٔ پیشرو «کاملاً سرّی» که هر ماه یک قسمت از آن پخش میشد، بر موضوعات حساس و پیچیدهای که کمتر دربارهٔ آنها کار تحقیقی جدی صورت گرفته بود انگشت میگذاشت و با رویکرد جسورانهای که الجزیره در حوزهٔ رسانهای آغاز کرده بود و با توجه نگاه جالب توجهی که خود او نیز در این حوزهها داشت، مطالبی ارائه میکرد که تا به حال کمتر دیده و شنیده شده بودند. از همین روی، این برنامه در سراسر جهان عرب، در جایگاه یکی از پربینندهترین تولیدات تلویزیونی نشست.
قیمت 44,100 تومان
5 عدد در انبار
فوده در برنامهٔ پیشرو «کاملاً سرّی» که هر ماه یک قسمت از آن پخش میشد، بر موضوعات حساس و پیچیدهای که کمتر دربارهٔ آنها کار تحقیقی جدی صورت گرفته بود انگشت میگذاشت و با رویکرد جسورانهای که الجزیره در حوزهٔ رسانهای آغاز کرده بود و با توجه نگاه جالب توجهی که خود او نیز در این حوزهها داشت، مطالبی ارائه میکرد که تا به حال کمتر دیده و شنیده شده بودند. از همین روی، این برنامه در سراسر جهان عرب، در جایگاه یکی از پربینندهترین تولیدات تلویزیونی نشست.
ماجرای این کتاب به جریان تهیهٔ یک قسمت از همین برنامه بازمیگردد، به چند ماه پس از ۱۱ سپتامبر، به روزهایی که بن لادن سیلی محکمی در خود آمریکا به صورت «بزرگ ابرقدرت جهان تکقطبی» وارد کرده بود، به روزهایی که جورج بوش با مستمسک قرار دادن آن سیلی، جهان اسلام را زیر باران مشت و لگد گرفته و چون «زنگی مست» به هر آنچه دستش میرسید میزد و میشکست و برای زدن و شکستن «بعدیها» عربدهکشی میکرد!
در آن روزها، گرچه به بهانهٔ اینکه القاعده در پس حملات مرگبار سپتامبر ۲۰۰۱ بوده، کشورهای اسلامی، با یاری برخی از «مسلمین»، لگدمال ارتش کافر آمریکا شده بودند، اما هنوز نه بن لادن و نه کسی از یاران درجه اولش مسئولیت این «سیلی» را به عهده نگرفته بودند. جهان مبهوتِ رسانهها (و حتی آنهایی که سعی داشتند خود را از چنبرهٔ امپراطوری رسانهای برهانند) بیصبرانه منتظر بودند «دستی از غیب برون آید» و «کسی» در «جایی» زبان باز کرده و دلیلی قاطع ارائه کند که دقیقاً چه اتفاقی رخ داد!
در این های و هوی، دست تقدیر، چنانکه در سطور این کتاب خواهید خواند، فوده را از لندن به کراچی کشاند، برای ساخت قسمتی دیگر از برنامه «کاملاً سرّی» دربارهٔ حوادث ۱۱ سپتامبر. ولی در آنجا چیزی در انتظارش بود که در مخیلهٔ او (و در مخیلهٔ هیچکس در جهان احتمالات!) نمیگنجید. در آن شهر شلوغ پاکستانی، رئیس کمیتهٔ نظامی سازمان القاعده، خالد شیخ محمد، تروریست تحت تعقیب افبیآی که برای سرش جایزه تعیین شده بود، خودش، با گوشت و پوست و استخوانش، در انتظار بود تا با او بنشیند، بگوید و بشنود. طرفه آنکه خالد شیخ محمد تنها نبود. تقدیر، «غافلگیری» بزرگ دیگری نیز برای فوده داشت. رمزی بن الشیبة، تروریست خوشصدا و خوشسیمای یمنی، از بازوان رسانهای القاعده و مسئول هماهنگکنندهٔ عملیات ۱۱ سپتامبر نیز به آنجا آمده بود تا در این گفت و شنود، حضور مستقیم داشته باشد.
و به این ترتیب، داستان این کتاب زاده شد. داستان مطرح شدن پیشنهاد ساخت فیلمی با این موضوع تا رفتن پر دردسر به کراچی و دیدار پر نشیب و فراز با آن دو «مغز متفکر» القاعده و بازگشت پر پیچ و خم به لندن و هزار بالا و پایین دیگر تا پخش فیلم از تلویزیون و داستانهای هیجانانگیز (ولی واقعی) دیگری که بعد از آن رخ داد و خود، در کتاب خواهید خواند.
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.