20%تخفیف

قیمت 96,000 تومان

نمایشگر تمام صفحه محتوا

5 عدد در انبار

اشتراک 0دیدگاه 37 بازدید

روایت‌های عباسعلی یادگاری فر مسئول مجموعه بزرگ پشتیبانی جنگ جهاد دانشگاهی.
نویسنده این کتاب می‌گوید:

روزی که زنگ خانه ‌شان را زدم، مردی در را به رویم گشود، آراسته و خوش برخورد؛ انگار که دختری از دخترهایش مهمان خانه‌ا‌ش شده باشد.

با روی باز پذیرایم شد و برایم حرف زد؛ از گذشته‌ها و خاطراتش گفت و آلبوم عکس و اسنادش را در اختیارم گذاشت.
مرد اما از همان ابتدا یک نگرانی بزرگ داشت: دلش نمی‌خواست حرفی از خودش زده شود؛

از «عباسعلی یادگاری فر» هرچه بود را ازحدود 6000نفر زنان و مردانی می‌دانست که روزهای سخت جنگ در کنار یکدیگر دست به دست هم داده بودند و مثل کوه پشت فرزندان این سرزمین مانده بودند.

زنان و مردانی که همه زندگیشان با جنگ عجین شده بود.

فرزند و همسر و برادرشان در جبهه بود وخودشان اینجا، در ستاد پشتیبانی جنگ جهاد دانشگاهی، روز وشبشان را به هم می‌دوختند تا پشت وپناه رزمندگان باشند.

مرد وقتی از این آدم ‌ها حرف میزد، صدایش میلرزید و بغض می‌نشست توی گلویش.

از روزها و آدم هایی می‌گفت که انگار افسانه بودند.

انگار اسطوره‌هایی بودند در دل تاریخ که شاید تکرارشان سخت و عجیب باشد.

عباسعلی یادگاری فر می‌خواست فقط سخن از آن‌ها باشد؛

اما زمان زیادی گذشته بود و گرد فراموشی روی خاطرات زنان و مردان آن روزگار نشسته بود.

کهولت سن و بیماری، اجازه یادآوری خاطرات را نمی‌داد.

از طرفی مؤسس چنین ستاد وسیع وگستردهای، خود، سوژه مهمی بود؛ هم از نظر سابقه مدیریتی و هم از نظر سابقه فرهنگی.

نشستن پای حرف‌های مردی که از صفر تا صد ستاد پشتیبانی جهاد دانشگاهی را راه اندازی کرده بود، شیرین، دلچسب و عجیب بود. با نشستن پای حرف‌هایش می‌شد فهمید.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بماند به یادگار”
لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید